یا خدیجه ای همیشه یار احمد

یا خدیجه ای همیشه یار احمد

[ مهدی رسولی ]
یا خدیجه ای همیشه یار احمد
ای به موج غصّه‌ها، غمخوار احمد

ای نگاهت باعث آرامش او
با تو بودن، با تو ماندن خواهش او

وا غریبا، وا غریبا، وا غریبا...

ای که هستی مادر زهرای اطهر
فخر تو بس، گشته داماد تو حیدر

بین زن‌های پیمبر بی‌قرینی
تو برای شیعه اُمُّ‌المومنینی

وا غریبا، وا غریبا، وا غریبا... 

می‌وزد بوی پیمبر از تن تو 
روز محشر دست ما و دامن تو

رشته‌ای از چادرت حبل‌ُالمتین است
ای که دامادت امیرالمومنین است

وا غریبا، وا غریبا، وا غریبا...

شد پیمبر بعد تو تنهای تنها
در هجوم طعنه و زخم زبان‌ها

بعد تو آتش به جان حیدر افتاد
دختر تو بین دیوار و دَر افتاد

آتش کین می‌کِشد از دَر زبانه
بازوی زهرا کجا و تازیانه

نظرات