گفتم ام البنین دلم وا شد

گفتم ام البنین دلم وا شد

[ جواد مقدم ]
(گفتم ام البنین، دلم پا شد 
گره‌هایی که داشتم، وا شد )۳

مادر آب را صدا زدم و 
خشکسالی، شبیه دریا شد 

(سوره‌ی حمد نذر او کردم 
گم شده داشتم، پیدا شد )۲

با ادب بود، روی دامانش 
تا گل نازدانه‌ای جا شد 

(به مدینه نگفت مادر شد 
گفت، مولای شهر بابا شد )۲

با کنیزی خانواده‌ی عشق 
در دو عالم، عزیز زهرا شد 

(خانمی کرد، تا که عباسش 
از ازل تا همیشه، آقا شد)۲ 

(همه‌ی بچه‌هاش موسایند 
گرچه عباس او، مسیحا شد)۲ 

تا قیامت به احترام حسین 
ذکر لب‌هاش، واحسینا شد 

گفت: گفتند روز عاشورا 
در غروبی که خیمه غوغا شد 

بین تقسیم آبروی حرم 
مشک بی آب، سهم سقّا شد 

گفت: گفتند بعد آنی که 
علیِ اکبر ارباًاربا شد 

قد سقّا، شبیه قاسم شد 
قدّ قاسم، شبیه سقّا شد 

خوب شد همره حسین نرفت 
در مسیری که سر به نی‌ها شد

نظرات