گل شمهای از آیه تطهیر تو باشد گر آینه در آینه تکثیر تو باشد خود کیستی ای سورهی کوثر که حسینت تا کرببلا رفت که تفسیر تو باشد بر سفرهی نان و نمکت دست علی هم برداشت نمک را که نمک گیر تو باشد اکسیر کنیز تو طلا کرد مسم را خود فضه طلا گشتهی اکسیر تو باشد در آب به تصویر کسی زل زده عباس عشقش فقط این است که تصویر تو باشد ای دست پر از پینه ز چرخاندن دستاس عالم همه در گردش تقدیر تو باشد در خوابِ شهیدان جهان یکه سواری است کی میرسد از راه که تعبیر تو باشد