کوچهها را آب و جارو میکنند هر چه را دارد خدا، رو میکنند شب نشینان اشک ریزان میرسند اندک اندک روسیاهان میرسند من بنام نامی رب جلیل خواندهام یؤتِی الکثیرَ بالقلیل با نسیم آبرومندانهاش باز هم وا شد در میخانهاش (او که عمری کوله بارم را کشید پشت این در، انتظارم را کشید)۲ تا زمین خوردم، دو دستم را گرفت بین خوبانش، برایم جا گرفت آن خدا که میشناسم با ضرر میخرد آلودهها را بیشتر گردن آویخته آوردهام آبروی ریخته، آوردهام آنچه غافل بودم از آن، کوچ بود آرزوهای بلندم، پوچ بود (داشتم وقت گناه، ای کاش صبر) ۲ ترس دارم از سرازیری قبر آرزوی من، نگاه مادرت کهف من، چادر سیاه مادرت من از امشب به علی، راغبترم خاک نعلینش شوم، طالبترم کاش گهر میشدم بین صدف مینشستم زیر ایوان نجف یا علی و یا علی و یا علی... دل شود از عشق تو، پر منجلی یا علی و یا علی و یا علی... بیقرارم دست من خالی شده بی معطلی پابرهنه زائرم کن، یا علی یا علی و یاعلی و یاعلی... رزق او اول به آخرها رسید مال و اموالش، به نوکرها رسید آن حسینی که امیر کربلاست هیچ چیزی را برای خود نخواست بین مقتل، پیکرش افتاده بود زیر آن خنجر، سرش افتاده بود پیش چشم خواهر آوارهاش نامرتب شد گلوی پارهاش