
کمند ابروی تو تا ابد به بندم کرد غلام بودم و چشم شما پسندم کرد زمینخوردهی دستان معصیت بودم علامت دم تکیه مرا بلندم کرد اباالفضل ای کوه وفا اباالفضل اسوهی حیا نرفته دست خالی از کنارت حتّی یه گدا سردر حجرهی یه ارمنی رو دیدم نوشته بود یا اباالفضل میگفت که صبح روز تاسوعا بود بچّهمو داد فوری شفا اباالفضل اباالفضل، جانم اباالفضل...