کمرم تا شده ولی عصا ندارم

کمرم تا شده ولی عصا ندارم

[ حاج محمدرضا طاهری ]
کمرم تا شده ولی عصا ندارم
برا جمع‌ کردن تنت عبا ندارم
دوست دارم داد بزنم، صدا ندارم

قرار نبود، تو دیگه اِرباً اِربا بشی
قرار نبود، توی قبر کوچیک جا بشی
قرار نبود، پاشیده بین صحرا بشی

عموی رشیدِ رقیّه
خوب شد که تنت رو ندیده رقیّه
پاشو ای امیدِ رقیّه 

وای قمرم، آی کمرم آی کمرم آی کمرم...
****
بدون دست خوردی زمین از روی مَرکب
چه‌جوری روضه‌ی تو رو بگم به زینب؟
هر کاری کردم سر تو نشد مرتّب

چه‌جور زدن، عمود آهنین خم شده
چه‌جور زدن، این همه از تنت کم شده
چه‌جور زدن، سر تو نامنظّم شده

اباالفضل، عزیزم اباالفضل
دارم روی سرم خاک می‌ریزم اباالفضل
داغ ناگریزم اباالفضل

وای قمرم، آی کمرم آی کمرم آی کمرم...
****
می‌خوای اشکامو پاک کنی، دستی نداری
سری نمونده که روی پاهام بذاری
تیره تو چشمت، جای گریه خون می‌باری

چی‌کار کنم، وسط این همه هلهله؟
چی‌کار کنم، بردنِ این بدن مشکله؟ 
چی‌کار کنم، اَمون از تیرای حرمله

علمدار، علمدار، علمدار
پاشو باز عَلم رو نگهدار علمدار
خیمه می‌شه بی‌یار علمدار

وای قمرم، آی کمرم آی کمرم آی کمرم...

نظرات