کُشته از کُشته روی زمین افتاده

کُشته از کُشته روی زمین افتاده

[ امیر برومند ]
کُشته از کُشته روی زمین افتاده
وقتی می‌جنگه قلب اباالفضل شاده
اهل خیمه در حال تماشا هستند
میگه عقیله: ای جونم آقا‌زاده

تا اومده تو معرکه، همه میگن که انگاری، والیَ الولیه
رجز می‌خونه و میگه، کوریِ چشم دشمنا، اسمم علیه

هیبتِ والاتو، قامت رعناتو، نغمه‌ی زیباتو، حسین به عالَم نمی‌ده
چشمای دریاتو، جذبه‌ی سیماتو، یه تار مو‌هاتو، حسین به عالَم نمی‌ده

ای جانم علی‌اکبر...

علی‌اکبر زده به دل جمعیت
از جلالش مونده یه سپاه در حیرت
رفته شیوه‌ی جنگ و جنمش به حیدر
می‌زنه سر از لشکریان چه راحت!

محشر کبری شده و نمی‌رسن به گَرد پاش، تا رو عقابه
ماه دل‌آرای حرم، زاده‌ی بوترابه و عالیجنابه

سیّد و آقا تو، کرب‌و‌بلام با تو
این اسم زیباتو به کلّ عالم نمی‌دم
دَم مسیحاتو جمع گدا‌هاتو
خاک زیر پاتو به کلّ عالم نمی‌دم

نظرات