کاش میمردم برایت یاحسین نیزه میخوردم برایت یاحسین کاش نزد فاطمه من هم سرم هدیه میبردم برایت یا حسین کاش دستم بر رَدایت میرسید پاسخ من در ندایت میرسید صوت کمسوز و نوای این دلم کاش بر سوز صدایت میرسید من خجالت از تو مولا میکِشم آهِ شرم از روی زهرا میکِشم تو لبانت تشنه من سیراب آب نَعره بر این جسم رسوا میکِشم تَعالً لَه تماشا کن حسین، چون شمس و مَه زینب به دنبال حسین بیرون شده از خیمه گر، زینب تمامِ عرشیان یکجا به قربانگاهی الله تماشا میکنن قربانی و قربانگَهِ زینب