چون بی خبر گشته این دل سرگشته

چون بی خبر گشته این دل سرگشته

[ حاج عبدالرضا هلالی ]
چون بی‌خبر گشته این دلِ سرگشته
حسین بی علی اصغرش به خیمه برگشته

«علی علی لای لای»

دلم پر از داغِ این خشکیده ساقه
پر گل شده از خونِ حلق علی قنداقه

«علی علی لای لای»

ای ابر باران ده بر اصغرم جانی
گهواره‌ی خالی برای مادرت مانده

«علی علی لای لای»

از غصه نالانم ای جان پریشانم
بعد از تو راه خیمه را دگر نمی‌دانم

«علی علی لای لای»

دور از چشم مادر شد لاله‌ام پرپر
مادر ببیند روی نیزه‌ها سر اصغر

«علی علی لای لای»

از خنده‌ی قاتل پر خون شده این دل
ای کاشُ همراهم تو بودی یا ابوفاضل

«علی علی لای لای»

پیکان صدا می‌زد قلب خدا می‌زد
اصغر به روی دست بابا دست و پا می‎زد

«علی علی لای لای»

نظرات