چهل سال غصّه خوردم و

چهل سال غصّه خوردم و

[ ابوذر بیوکافی ]
(چهل سال غصّه خوردم و 
چهل سال روضه خوندم  و
چهل سال گریه کردم و
مُردم از غمت) ۲

(از غم گلوی بریده و
از غم لباس دریده و
از غم بی‌کسی) ۲

(با گریه به همه گفتم 
دنبال تن تو گشتم
با سختی تن پامالو
بین بوریا آوردم) ۲

(مظلوم حسین
غریب حسین...) 

*****

((یاد خشکی لبات
یاد اشک بچّه‌هات) ۲
یاد آخرین نگاه‌ت
آتیشم زده) ۲

(بعد تو شدیم همه مبتلا
همسفر شدیم ما با دشمنا
سوی شام بلا) ۲

(با گریه به همه گفتم
دنبال تن تو گشتم) ۲
با سختی تن پامالو
بین بوریا آوردم

مظلوم حسین
غریب حسین...

نظرات