چه اتفاق خوبی

چه اتفاق خوبی

[ حسین ستوده ]
چه اتفاق خوبی با اولین سلامت
بها گرفتم آقا فقط به احترامت

تو محضر خداوند دلم شده به نامت 
به آرزوم رسیدم حالا منم غلامت 

این قلب من از اولشم مال تو بود 
سَهم نفسات بوده و دنبال تو بود 

این چشمه‌ی چشمای من از اولشم 
مرهم برای زخم‌هایِ تو گودال تو بود 

می‌میرم گریه نکنم 
می‌میرم سینه نزنم 

زنده‌م با روضه و حرم
شاهِ بی‌غسل و کفنم 

ای حسین جانم... 

دریچه‌ی نگاهت به من همیشه بازه
نگاه تو برا من یه عمره چاره سازه

چه لقمه‌های پاکی چه آب خوش‌گواری
تو خونه‌ی تو خوردم چقدر بزرگواری

هم جونمو هم عمرمو هم راهِ نفس
مِنها کنن از من تو رو می‌میرم و بس

این زندگی زندونه برام بی‌حَرمت
آقا تو رها کن منو از بندِ قفس

ای تنها خواهش دلم اسمت آرامش دلم
تا سایت رو سره منه هستی آسایش دلم

ای جانم حسین... 

مقابل ضریحت نشستم و نشستی
چه باشکوهه وقتی مخاطبم تو هستی

یه خواهش دوباره، یه التماسِ از نو
یه کاری کن که باشه همه وجودم از تو

حالا که زیارت با پای دل اومدم
با گریه و ناله همه حرفامو زدم

حرفامو شنیدی و دعا کردی برام
از این همه خوبیِ تو شرمنده شدم

این حرف آخر منه، این آقا دلبر منه
زیر این پرچم و علم، تاجِ شاهی سر منه

حسین مولا...

نظرات

محمد مهدی باباییمحمد مهدی بابایی

عالی

نفست گرم کربلایی