چادرشو روسر کشور می‌ندازه

چادرشو روسر کشور می‌ندازه

[ مجتبی رمضانی ]
چادرشو رو سر کشور می‌ندازه
فکر بهشتو روضش از سر می‌ندازه
رسمه که توی خونه‌ها، سفره رو مادر می‌ندازه

نمک خونه، یکی یک‌دونه
تو خودت هم به زبون نیاری دردِ تو رو می‌دونه 
اگه یک روزی، بره از خونه
دیگه به خونه نمی‌شه خونه گفت، می‌شه ویرونه

جای من مادر
ریختی جوونی‌تو به پای من مادر
اشک روضه ریختی تو غذای من مادر
عمر من کم بشه اما، بمونی برای من مادر

بمونی برای من مادر...

**** 
خدا علی رو که به لشکر می‌ندازه
مدالشو گردن حیدر می‌ندازه
سپر که جای خود عدو مقابلش سر می‌ندازه

مرتضی شیره، اهل شمشیره
قبل میدون اومدن اذنشو از فاطمه می‌گیره
علی سرداره، مرد پیکاره
قبلِ رفتن سرشو رو شونه‌ی فاطمه می‌ذاره 

جای تو مادر
من بشم فدای بچه‌های تو مادر
خیلی محتاجم به دعای تو مادر
خیلی ناقابلم اما، جونِ من فدای تو مادر

بمونی برای من مادر...

نظرات