پیر شدم، پیر شدم بی تو از زندگی دلگیر شدم از نفس کشیدنم سیر شدم من به دستِ خولی زنجیر شدم آب شدم، آب شدم وسط حرومیها آب شدم میون نامَحرما آب شدم زیر تازیونهها آب شدم خم شدم، خم شدم وارد بزم نامَحرم شدم من خودم ماه مُحرم شدم بعد تو آهِ دمادم شدم از اونی که نیزه رو فرو میکرد نمیگذرم، نمیگذرم، نمیگذرم از اونی که تورو زیر و رو میکرد نمیگذرم، نمیگذرم، نمیگذرم قاریِ قرآن منی حسین جانِ منی، حسین جانِ منی سیّد العطشانِ منی حسین جانِ منی، حسین جانِ منی چشم من تار شده هرچی شد بعدِ علمدار شده خواهرت وارد بازار شده دَم دروازه گرفتار شده یا اباعبدالله حق بده کاروون اومد از راه منو نشناخت اگه عبدالله شد عوض چهرهی زینب والله من از اونکه خارجی میگفت به ما نمیگذرم، نمیگذرم من از اونکه که زُل میزد به بچهها نمیگذرم، نمیگذرم