پشت سر می‌ذاره همه رو

پشت سر می‌ذاره همه رو

[ ابوالفضل قمی ]
پشت سر می‌ذاره همه رو 
زیر پاش گذاشت علقمه رو 
فکر اصغرت داره می‌بَره مهریه‌ی فاطمه رو 

ماه هاشمی‌نسب، پهلوون با ادب 
دَم می‌گیره زیر لب، دَم می‌گیره زیر لب

أنا بنُ الحیدر، منم لشکر حسین 
که گفته مادر بشم نوکر حسین 

غیرت اللّهم عباسم 
روی اربابم حسّاسم، روی اربابم حسّاسم

آبروشو ریخته توی مشک 
خم شده اباالفضل روی مشک 

می‌دونه می‌خواد بی‌هوا بیاد 
بارونی از تیر سوی مشک 

مهربون و باوفاست، دستاش از بدن جداست 
باز به فکر بچه‌هاست، باز به فکر بچه‌هاست

هنوز لوای امامش رو دوششه
هنوز صدای سکینه تو گوششه 

عمو زود باش خیلی دیره 
داداشم داره می‌میره، داداشم داره می‌میره

با عمود آهن روی زین
وقتی که شده نقش زمین 
زهرا رو دیده دلداریش میده در عوضِ اُمّ البنین

دل خوشیِ دخترم، آفرین دلاورم
من برا تو مادرم، من برا تو مادرم

منو ببین و آروم دست و پا بزن
بازم حسینو برادر صدا بزن 

ساقیِ بی‌مشک و بی‌سر 
راضی‌ام از دستت مادر، راضی‌ام از دستت مادر

نظرات