پروانه صفت چشم به تو دوخته بودم وقتی که خبردار شدم، سوخته بودم خاکسترِ جسمم به سرِ شمع فروریخت این بود وفایی که من آموخته بودم گفتم که فراق را نبینم آمد به سرم از آنچه میترسیدم