وای پیش چشم من علی بزن قدم

وای پیش چشم من علی بزن قدم

[ حسین سیب سرخی ]
وای، پیش چشم من علی بزن قدم
دوباره اذون بگو برا حرم

پیچیده تو کل صحرا بوی خون
شده جاری از تن تو جوی خون

از دو دیده ی ترم قطره قطره خون چکید
در کنار پیکرت قامت پدر خمید

بمیرم برا زخمای تنت
چی آورده بر سر تو دشمنت؟

شده پهلوی تو مثل مادرم
شده قطعه قطعه روح و پیکرت

وای، ای عصای پیری ام، شکسته ای 
از چه رو پدر ز هم گسسته ای؟

ز غمت قامت پدر دو تا شده 
همه جسم تو ز هم جدا شده 

وای، همه آرزومونه شهید بشیم
پیش فاطمه، ما روسفید بشیم

همه مون ز نسل و خون حیدریم
ما همه فداییان رهبریم 

غرق لطف و نعمت ایم
عاشق شهادت ایم

تا نفس به سینه هست
پیرو ولایت ایم

نام حسین و کرب و بلا هر دو دلرباست
ناگم علی اکبر از آن دلربا تر است

علی، علی اکبر لیلایی
تو پسر حضرت زهرایی

آمدم دنیا برای دیدن روی علی
ورنه با این مردم دنیا چه کاری داشتم؟

گوش جان بگشا و بشنو از امیر کردگار
«لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار»

نظرات