واسه‌ی ذبح سرت به هم بفرما میزدن

واسه‌ی ذبح سرت به هم بفرما میزدن

[ حسین ستوده ]
واسه‌ی ذبح سرت به هم بفرما میزدن
دونه دونه آستین‌هاشونو بالا میزدن 

مادر ما رو کنار چشم بابامون زدن
جد ما رو پیش چشم عمه‌ی ما میزدن

کجاها اومده زینب
کی باورش میشد که توی مردا اومده زینب
چجوری اومده زینب
چجوری از ته گودال بالا اومده زینب

نیزه‌ها رو توی سینه دید، ای داد بی داد
ای داد بی داد ای داد بی داد 
شمر اومد چادرشو کشید ای داد بی داد

والا وقاحت داره 
خیمه نرید برادرم رو خیمه غیرت داره
والا وقاحت داره
زنده است هنوز ببینید انگشتشو حرکت داره

انالمظلوم حسین من حسین من...

دیگه دارن، صبر خواهر تو رو سر میرسونن
ته گودال، بی حیایی رو به آخر میرسونن

غریبه گوداله یارالی یارالی یارالی
زخمی و پاره یارالی

شراب می‌خوره
روبه‌روی چشمای رباب می‌خوره

سرو بردن
امامه‌ی پیغمبرو بردن
انگشتو با انگشترش بردن

نظرات