مرغ دل یک بال دارد دو هوا گه مدینه میپرد گه کربلا هزار شکر سرم زیر پرچم حسن است شب ششم شده یعنی محرم حسن است حجله سیاه پوش شد فاطمه بیهوش شد وای بر من که خزان در چمنت میبینم ای یتیمِ حسنم چون حسنت میبینم قدرتی نیست که لب را به سخن باز کنی چقدر لخته خون در دهنت میبینم زرهی قد تو پیدا نشد و میسوزم اما با کفن رفتی و پار کفنت میبینم افتادم از پشت فرس عمو به فریادم برس چه به هم ریخته شکل بال و پرت چه به هم ریخته اعضای پیکرت با سم مرکب پا خورده جسم تو با سم مرکب تا خورده جسم تو *موی تو تو چنگ دشمنه قاسم موندنت آرزوی منه قاسم چکار کنم که زمین پا نمیشه پیش من دست و پا میزنه قاسم* داری جون میدی در زیر دست و پا داری جون میدی آروم و بی صدا داری جون میدی ای ماه غرق خون داری جون میدی با جسم پر نشون *اومده بلایی بر سر قاسم لِه شده تموم پیکر قاسم* *ایستادم به نوک پنجه پا اما حیف دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد* گُل پژمرده، پژمردن ندارد ز پا افتاده، پا خوردن ندارد مرا بگذار عمو برگرد خيمه تن پاشيده كه بردن ندارد برای آنکه از دستت نریزم مرا آهسته آهسته بغل کن لبم بوی پدر دارد عمو جان سرم شوق سفر دارد عمو جان تمام سنگ ها بر صورتم خورد یتیمی دردسر دارد عمو جان از سم مَرکب بریده شد امونت به لب رسیده جونت شکسته استخونت مثل مادرم شکسته پهلوی تو زخمیه اَبروی تو شکسته بازوی تو به جرم گفتن احلی من العسل قاسم شبیه موم عسل خانه خانهات کردند زندگیمو نظر زدن ای وای به خونم شرر زدن ای وای جلو چشمام زهرامو زدن ای وای بوی نفساتو روی چادرم نگه میدارم نگران ما نباش النگوهامونو بر میدارم کسی چپ نگاه کنه به دخترات اصلا مگه میزارم نگران ما نباش خلخالا رو در میارم حرم نداره من بمیرم که مجتبی حرم نداره برام سواله یه امام با این کرم آخه چرا حرم نداره حرم میسازیم مثل امام رضا برات حرم میسازیم ما که برا حسین ضریح ساختیم برا تو هم میسازیم آخر یه روز مهدی برات حرم میسازه حرم برای تو شَهِ کَرَم میسازه کریم آل الله امام حسن...