هرچند عیان است ولی وقت بیان است

هرچند عیان است ولی وقت بیان است

[ حاج حسین سازور ]
هرچند عیان است ولی وقت بیان است
عشق تو گرانقدرترین عشق جهان است

این عشق همان است که قیمت شدنی نیست
این عشق همان است که هم قیمت جان است

موجیم که آسودگی ما عدم ماست
با عشق تو عمریست که دل در هیجان است

هرکس سخن از عشق تو گفته‌ست بیاید
روی سخنم با همه‌ی مدعیان است

گفتیم بیایید که خط غرق به خون است
گفتند بمانید چنین است و چنان است

مجنون غمت کیست؟ به‌جز عابسِ عاشق
معنای جنون چیست؟ همین رزم عیان است

پای علمت هر قدمی خون شهیدی‌ست
خون شهدا آبروی عصر و زمانه‌ست

هرکس که شهید تو نشد طعمه‌ی مرگ است
هرکس که فدای تو نشد غرق زیان است

هرکس بزند حرف امان‌نامه و تسلیم
«هیهات منَّا الذله» فقط بر لبمان است

بیزار ز نیرنگ فریبنده‌ی دنیا
گفتیم فقط خیمه‌ی تو خطّ امان است

جز بیرق سرخ تو نداریم به شانه
زیر علمت امن‌ترین جای جهان است

هنگام صلاة آمد و قد قامت عشاق
برخیز که هر گوشه پر از عطر اذان است

برخیز برادر که حرم تشنه‌ی یاری‌ست
برخیز که بر شانه‌ی ما بار گران است

باید برسد آب به اهل حرم این‌بار
برخیز که این العطش تشنه‌لبان است

هنگام فداکاری انصار حسین است
برخیز! علم دست علمدار حسین است
****
تا دخیل پر دامان حسن می‌گردیم 
خیس از شرشر باران حسن می‌گردیم

ماه و خورشید به دور سرمان می‌چرخد
تا که دور سر طفلان حسن می‌گردیم

أشهَدُ أنَّ حسن قبل تولد گفتیم 
ما در اسلام مسلمان حسن می‌گردیم 

ما دوصدبار اگر باز به دنیا آییم
بازهم مومن قرآن حسن می‌گردیم

نوبت ما نشود بلکه ملائک هستند
لطف زهراست که قربان حسن گردیم

نذری ماه محرم همه لطف حسن است
ما حسینی فقط از نام حسن می‌گردیم

مذهب عشق تماشای حسین و حسن است
در بهشت آنِ حسین آن حسن می‌گردیم

از حسین است که بالای حسن داد کشید
ما اگر پاره گریبان حسن می‌گردیم

همه جا رفته و گشتیم همین فهمیدیم 
همه‌ی عمر در ایران حسن می‌گردیم

آرزو نیست رجز نیست یقینم این است
همه یک روز در ایوان حسن می‌گردیم

نظرات