هر شب از غم تو دل بیدارم

هر شب از غم تو دل بیدارم

[ حسین ستوده ]
هر شب از غم تو دل بیدارم
هم صدای گریه و بارانم
از دلم نمی‌رود مِهر تو
عاشقانه پای تو می‌مانم

عشقت را رها نکردم
دستم را رها نکردی 
ممنونم که این گدا را
از روضه جدا نکردی

عشقت را به سینه دارم
آتش می‌زند به جانم
دنیا را درون چشمت
می‌بینم تویی جهانم

ای جانم حسین حسین‌جان...

*****

از فراق تو تمنّا تا کِی؟
آه کِشم بگو تو جانا تا کِی؟
حسرت بهشتِ تو ما را کُشت
فکر این خیال و رویا تا کِی؟

دلتنگم منِ پریشان
دلتنگ هوای باران
باز هم در خیال و رویا
بگذشتم از آن خیابان

آه از خاطراتِ مانده
آه از گریه‌های هر شب
ای جانا فراق و دوری
جانم را رسانده بر لب

ای جانم حسین حسین‌جان...

*****

گر تو جان من بگیری از من
راضی‌ام به این رضایت ای دوست
اشک و ناله یا ز داغت مردن
از تو هرچه می‌رسد آن نیکوست

دردم را به جان خریدی
دردت را به جان خریدم
ای تنها پناه قلبم
از غیر از تو دل بریدم

آخر می‌کُشی مرا عشق
می‌میرم شبی برایت
می‌میرم اگر بیایی
بالای سر گدایت

*****

سایه‌ت به سرم
کاری کن که یه خونه کنار حرم بخرم
به ضریح تو دل که می‌گیره پناه ببرم
سایه‌ت به سرم

حسین، حسین...

نظرات

عالییییی✨❤️‍🩹