نماز ظهرو پشت تو با یه دل شکسته خوندم

نماز ظهرو پشت تو با یه دل شکسته خوندم

[ وحید شکری ]
نماز ظهرو پشت تو با یه دل شکسته خوندم
نماز مغربو تو قتلگاه دیگه نشسته خوندم

از تو یه پیراهن کهنه یعنی مال من نمی‌شه
به قول مادرم غریبِ کربلا کفن نمی‌شه

صدات زدم دویدم تو قلب قتلگاه زدن
حسین حرم داره می‌سوزه به جان مادرم

یکی زره یکی عمّامه و یکی رخت و عبا بُرد
عقیقِ تو رفته که رفته بگو انگشتو کجا بُرد

تو کُشته‌های کربلا زخمی‌تر از تنت ندیدم 
دیدم زمین خوردی ولی وقتی می‌کشتنت ندیدم

غریب شدی سجده رفتی خدّ التریب شدی
عدو دوید گفتی زنده‌ام سمت حرم نرید

پناهِ حرم 
کجا داری میری بگو برادرم
خالیه توی کربلا جای مادرم
آهسته‌تر برو داداشِ مضطرم

به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ناله کشیدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من

غوغا بود، سرِ تو رو دامن زهرا بود
تا غروب روی سرت دعوا بود، سرتو بریدن
جون خواهرت رسیده بر لب
چندتا بی‌حیا سوار مَرکب، رو تنت دویدن

جلو چشم مادرت وای وای وای
پا گذاشت رو حنجرت وای وای وای

نظرات