من ناقابل و رویای تماشای تو حیف

من ناقابل و رویای تماشای تو حیف

[ حاج منصور ارضی ]
من ناقابل و رویای تماشای تو حیف
چشم من حیف که نشناخته سیمای تو حیف

عاشق بی سر و پای تو کجا و قدمم
من اگه جان نکنم نذر سراپای تو حیف

این همه لطف بر این نوکر بی‌مقدارت
نکنم قدرشناسی ز کرم‌های تو حیف

حب سلطان نجف دست مرا میگیرد
پای هر یا علی‌ام گر نشد امضای تو حیف

یک شب جمعه مرا کرب و بلا مهمان کن
در حرم حظ نبرم از قد و بالای تو حیف

چون کنی گریه تو بر جد غریبت به حرم 
همدم روضه نباشم به تسلای تو حیف

گفته بودی که شب و روز کنی گریه‌ی خون
در مصائب نشوم محرم غم‌های تو حیف

بارها گفته‌ای ای عمه‌ی مضروبه‌ی من
گوش نامحرم و آن خطبه‌ی غرای تو حیف

سر ببریده و بدگویی ابن الطلقا
آن لب تشنه و بی‌رحمی اعدای تو حیف

نظرات