من واقعاً به درد تو نخوردم امّا

من واقعاً به درد تو نخوردم امّا

[ ابوذر روحی ]
من واقعاً به درد تو نخوردم امّا
خوشحالم از عمری که صرفِ تو می‌شه
این‌قدر به تو مشغولم که گاهی وقتا
با هر کی حرف می‌زنم حرفِ تو می‌شه

شورِ پرواز من اباعبدالله
دمِ اعجاز من اباعبدالله
نبودی زندگی تموم بود واسه‌م
تویی آغاز من اباعبدالله

به تو خیلی احساسِ تعلّق کردم
دیدم بچّه‌م رو تُو هیئتت ذوق کردم
من از اوّل با تمومِ خونواده‌م
سرِ قربونت‌شدن توافق کردم

*****
به زیر پرچم تو بودن افتخاره
من از همون بچّگیام وابسته‌تم حسین جان
برای نوکری تو هیچ موقع کم نذاشتم
تو مثل بابامی و من دوسِت دارم به قرآن

شهیدِ بی‌کفن اباعبدالله
ذکرِ هر سینه‌زن اباعبدالله
از تُو لیست زائرای هر ساله‌ت
اسممو خط نزن اباعبدالله

تو لیلایی و همیشه مجنونم من
بدون عشقت زنده نمی‌مونم من
تو تکیه‌گاه روزای سختیم هستی
تا وقت مرگم اسمتو می‌خونم من

*****
نگاهتو ازم یه لحظه برنداری
بیشتر از این توقّعی ازت ندارم
حواله‌ی حرم رو تو بذار میون دستام
آخه برا دیدن اون ضریحت بی‌قرارم

خیلی بی‌تابتم اباعبدالله
خوبه بات رابطه‌م اباعبدالله
واسه‌ی خادمی تُو دستگاه تو
یه پای ثابتم اباعبدالله

تو کِی می‌دی رزق و روزی سالم رو
عوض کردی توی روضه احوالم رو
می‌خوام مثل عابس و زُهِیرت باشم
حسینی کن تو تموم اعمالم رو

نظرات