من خیلی عوض شدم دلگیرم من از خودم از روز توّلدم گفتم فقط حسین هر شب اسم عشقمو با گریه نوشتم و من حال گذشتمو میخوام ازت حسین یادم نمیره که همهی عزّتم تویی آقا تنهام نذار تو تاریکی قبرم ابی عبدالله یادم نرفته که سر سفرهات بزرگ شدم آقا خیلی تو سختیا بغلم کردی ابی عبدالله (حسین، ابی عبدالله)۴ یاد خشکی لبات هر شب میزنم صدات گریه میکنم برات گریه داره اسمت شد پاره پاره تنت غارت شد پیدهنت با پا زد تو دهنت زیر و رو شد جسمت الشّمر جالس لب گودال مادرت افتاد هی دست و پا زدی زیر نیزه خواهرت جون داد خولی و شمر و حرمله دور محمل زینب این چه بلایی سرت اومد حال زینب حسین، وای وای