مسلمانان حسین مادر ندارد غریب است و دیگر یاور ندارد برادرجان سلیمانِ زمانی چرا انگشت و انگشتر نداری گلی گم کردهام، میجویم او را به هر گل میرسم میبویم او را گل من یک نشانی در بدن داشت یکی پیراهن کهنه به تن داشت اَمون ای دل ای دل... **** یه دختری تو خیمهها خواب اسیری میبینه خواب میبینه رو صورتش گَرد یتیمی میشینه خواب میبینه یه نصف شب گم شده تو بیابونا یه خانم قدخمیده بهش میگه بیا بیا رقیّه...