مرید مادر من

مرید مادر من

[ سیدمهدی حسینی ]
مُرید مادر من، قبله‌ی مُراد شدی
بگو چه کار کنم کم شدی، زیاد شدی

گرفت بر جگر من شرار سوختنت 
کریم من، وسط کلُّ شئ گشته تنت

به صورت تو رسیدم، به صورت افتادم
مرا ببین سر پیری به زحمت افتادم

به مسجد تن تو نیزه رفت و آمد کرد  
عجیب حال مرا را گردن خَمَت بَد کرد 

علی سابق من، مُصطفای حاضر من
کمی تکان بده لب‌هات را به خاطر من

تو دست و پا که زدی، کوفه خنده کرد به من
صدا زدم ولدی، کوفه خنده کرد به من

تو سر نداری و من، از غم تو سرگردان 
بلند شو به حرم عمه را تو برگردان 

سپردی‌ام به که رفتی؟ به دلقکان و کنیزان
سپردی‌ام به دو صد چشم هیز نامحرم
به شمر و خولی و اخنس، به حرمله به سنان

حسین....

نظرات