محمل زینب کرده از قتلگه گزاره، از قتلگه گزاره میکند به حسینش با تعب چون نظاره، با تعب چون نظاره آیا تویی حسینم؟ تویی نور دوعینم؟ حسینم وا حسینم، حسینم وا حسینم ای برادرجان بگو کی رأس تو بریده؟ کی پراهن جدت بیرون از تن کشیده؟ بیرون از تن کشیده؟ چرا انگشت نداری؟ چه شد انگشتر تو؟ حسینم وا حسینم، حسینم وا حسینم