به علی گفتم برسون تا ابد

به علی گفتم برسون تا ابد

[ ابوذر بیوکافی ]
به علی گفتم؛ برسون تا ابد
سلام منو به اولادم

توی سختی‌ها؛ همه وقت، هرجا
ناامید نشید از امدادم

محبت مادری من، با چشم گریون
می‌باره روی سر شما، شبیه بارون

منو ببینید کنارتون
توو سختیاتون
میون میدون

(مادرم زهرا،مادرم مادرم)۳

 مادری کردی؛ واسه‌ی ماها
با کرامت بی‌همتایی

زیر آتیش و؛ بین تشویش و
توی لحظه‌های تنهایی

همون که حاج قاسم می‌گفت، بودی باهامون
توو فکه و توو طلاییه، توو خاکِ مجنون 

سر شهیدا میون خون
رو خاک پاتون
میون میدون

(مادرم زهرا،مادرم مادرم)۳ 
شاعر: مجتبی حاذق

نظرات