بسم الله الرحمن الرحیم ماه عزا شروع شد صدق الله العلی العظیم شادی ما تموم شد خوشی به ما حروم شد علیاکبر اومد، بلند قامت و جوان اباالفضل دلاور، ابرقدرت و پهلوان مقام زینب کبری بین خلق شد عیان حسین از یمین اومد، عباس از یسار اومد واسه اجلال حضور علیاکبر لیلا پیش عقیله زانو زد رباب این صحنهها رو میدید و دستی به موی اصغرش کشید و گفت با چنین برادر و عمویی تیر سه شعبه نمیره سراغ هیچ گلویی تو که جای خود داری، تازه تو گهوارهای گلوتم حساسه و، عموتم عباسه و برادر بزرگترت علیاکبر نترس از سر و صدا علیاصغر