قیامت می‌کنه داره از شهد و عسل دوباره صحبت می‌کنه

قیامت می‌کنه داره از شهد و عسل دوباره صحبت می‌کنه

[ امیر برومند ]
قیامت می‌کنه
داره از شهد و عسل دوباره صحبت می‌کنه 
عمّه بازوبند بهش نشون میده تو کربلا
پدرش به شاه کربلا امامت می‌کنه

دستخط برادرو به چشم می‌کِشه
اجازه میده تا که به میدون بره

میگه خدا پشت و پناهت، جون عالَم به فدات
حسن تو عرش داره وجودش حظ می‌بَره

عمّامه‌ی حسنو به سر می‌بنده
با این سن و سال کم چه سربلنده
شهادت فکر و ذکرش رو گرفته
اشک شوق داره و زیر لب می‌خنده

یا حسن مولا...

شجاعت رو ببین
می‌خونه رجز بیا اصل و اصالت رو ببین
نور ایمان داره تو هیبتش موج می‌زنه
بیا تو معرکه و اوج رشادت رو ببین

در راه دین خدا جهاد می‌کنه
معنی درایت و جَنم قاسمه
تازه‌دامادِ حرم میره به قلب سپاه
مثل عباس حامیِ حرم قاسمه

قاسم نه بگو که دلبرِ عشیره
کافیه شمشیرو به دست بگیره
دیگه هیچ سدّی جلودارش نمی‌شه
روز دشمن رو می‌کنه شام تیره

نظرات