قلب سلاله های پیمبر کباب شد

قلب سلاله های پیمبر کباب شد

[ سیدمهدی میرداماد ]
قلب سلاله‌های پیمبر کباب شد
آخر دعای مادرشان مستجاب شد

شمعی که بود روشن از او خانه‌ی علی
آخر کنار حجره‌ی در بسته آب شد

ماهی که نقش پنجه‌ی ابر سیاه داشت
با دست بوتراب نهان در تراب شد

امشب ستارگان همه فریاد می‌زنند
کز داغ ماه خون جگر آفتاب شد

از یک شراره چشمه‌ی خورشید شد سیاه
با یک هجوم بیت ولایت خراب شد

شهر مدینه روز قیامت گواه باش
بالله به فاطمه ستمِ بی‌حساب شد

در مجلس عزای جوان می‌برند گل
اینجا سرشک دیده‌ی زینب گلاب شد

ای مرغ شب سلام ببر بهر فاطمه
با او بگو سلام علی بی‌جواب شد

عشق تویی، چاره تویی
عاشق بیچاره منم

روح تو ریحانه تویی
مُحرم آواره منم

کعبه تویی قبله تویی
سنگ منو خار منم

پاک‌تر از پاک تویی
مجرم صد کاره منم

راز و نیاز همه‌ای
فاطمه‌ای فاطمه‌ای

سوز و گداز همه‌ای
فاطمه‌ای فاطمه‌ای

ای همه در روز و شب و صبح ومساء در نظرم
تو داده‌ای برگ و بَرَم، تو داده ای بال و پَرَم

بی تو کسی بی هنران، بی تو خسی در به درم
یک نفس اَر بی تو زنم خاک دو عالم به سرم

نظرات