قدم قدم داره دلم میزنه فریاد با چشمِ گریون جلویِ پنجره فولاد خدا میدونه از خودم هیچی ندارم هرچی که دارمو امام رضا بهم داد خوبیهاتو نمیبرم از یاد به آبرویِ پنجره فولاد کربلا چشمم به حرم افتاد گفتم امام رضا خونهات آباد امام رضا خیلی دوسِت دارم ... ***** روبهرویِ پنجره فولادِ گوهرشاد دیدم بابامو که رو خاکِ حرم افتاد میگفت زن و بچه و خونه زندگیمو هرچی که دارمو امام رضا بهم داد یه روز نباشی، من که بیچارهام هی گره وا میکنی از کارم کربلامو بده تو این بارم امام رضا خیلی دوسِت دارم امام رضا خیلی دوسِت دارم ... ***** بابام بهم گفت که همیشه باشه یادت فقط امام رضاست که میرسه به دادت کرب و بلایِ اربعین و عرفهام رو بده بهم امام رضا جونِ جوادت با یه سلام که داد بهت از دور شفا گرفت هم کر و لال، هم کور موقعِ رفتنم بیا آقا شبیهِ سلمانیِ نیشابور امام رضا خیلی دوسِت دارم ...