غیر تو من از کسی دم نزدم

غیر تو من از کسی دم نزدم

[ محمدحسین حدادیان ]
غیر تو من از کسی دَم نزدم 
من برا تو خودمو کم نزدم 
هر جا حرف سینه‌ی شکسته شد 
مگه روی سینه‌ محکم نزدم؟

دوسِت دارم حسین، نگاه نکن بَدم 
مُحرّم اومد و منم به گریه اومدم 
تا روضه‌خون میگه رو خاک قتلگاه
با صورت افتادی زمین به صورتم زدم

حسین‌ جان، خواهرت اومد برای دیدنت 
حسین‌ جان نیزه رو بیرون می‌کشید از تنت 
حسین جان به قتلِ صبر عاقبت کشتنت

****
شنیدم روز قیامت که میاد
همه می‌بینن هنوز سر نداری
صدای ملائکه بلند می‌شه 
بمیرم من! مگه مادر نداری؟

دوباره روضه‌ها اون‌جا شروع می‌شه 
فاطمه با تنت همین که رو‌به‌رو می‌شه
دستِ شکسته رو به پهلو می‌گیره 
خیره به رگ‌های بریده‌ی گلو می‌شه
 
بُنیَّ، رحمی نکردن به دل مادرت
بُنیََّ، یه جوری از بدن جدا شد سرت
بُنیَّ، هنوز نامرتّبه حنجرت

چه نامرتب
بریده شد گلوی تو بمیره زینب

*****
انگار اومد بر قلب من فرود
خنجری که سرت رو از پیکرت ربود
اونی که سر از تنت برید
فکری به حال دل زینب نکرده بود

رگاتو می‌بوسم 
تو رو خدا دست و پا نزن
نذار ببینه
این‌جوری مادرو صدا نزن

می‌زنه سنان جدا شمر جدا
وامحمدا وامحمدا
عمه جان رو به مدینه زد صدا
وا محمدا وا محمدا

تو شیب گودال زمین‌گیر شد
حسین پیر شد، حسین پیر ‌ شد

نظرات