عمّه ببین دورِ عمو رو این حرومیا گرفتن تو نوبت ایستادن همه شمشیرا رو بالا گرفتن دلای اینا لبریز غِیضه دارن میکوبن نیزه رو نیزه دستِ سنانو یکی بگیره از روی سینهی عموم پایین نمیره از راه خولی هم سر رسیدش تو دستای شمره محاسنِ سفیدش ای وای ای وای ای وای حرمله زانو زده با سهشعبه اومده بزنه به قلب یا زیر گلو مُردّده ای وای ای وای ای وای من دیگه نمیتونم عمّه اینجا بمونم دیر برم چیزی نمیمونه از این عموجونم نوبت رسیده به گلو باید برم که خیلی دیره دستم به جای کوچه باید ضربهی شمرو بگیره اون نانجیبی که روبهروشه با نیزه قصدش زیر گلوشه دستا سپر شد، دفع خطر شد کنایهای بگم که بازم دردسر شد مقتل رو خوندم خیلی دلم سوخت تیر سهشعبه هر دوتاشونو بههم دوخت ای وای ای وای ای وای روی سینهی حسین، لحظههای آخره پسر امام حسن مثل علیاکبره ای وای ای وای ای وای سُمّ مَرکب میکَنه، این نهالو زیر و رو زنده زنده بریدن سرش رو هم مثل عمو