علی جان، من از آیههای قنوت درختان من از سجدههای فروان دریا من از خاکساریِ ساحل شنیدم تو روح دعایی، تو آیینهی کبریایی (امیری، امیری، امیر همه مایی)۲ **** من از کهکشانها، من از آسمانها من از پردههای هزارانهی عرش من از بوسههای قلم از لب لوح من از گونههای شفق از رخ گل، شنیدم تو روح دعایی، تو آیینهی کبریایی (امیری، امیری، امیر همه مایی)۲ **** علی جان، من از بالهای ملائک من از روح، از لیلة القدر، از دل شنیدم من از نخلهایی که قد خم نمودند من از چاهایی که قد میکشیدند من از چشمهای پُر از آسمانِ یتیمان من از خاکهایی که با اشکهای تو گِل شد، شنیدم من از اوج منبر، من از موج محراب من از باد و آتش، من از خاک از آب من از سیر معراج منزل به منزل شنیدم تو روح دعایی، تو آیینهی کبریایی (امیری، امیری، امیر همه مایی)۲