عشقت محول و الحول والاحوال ای شور و حالِ محرم هرسال ای کشتهی دست و پا زده در خون کشتی پهلو گرفته در گودال میگن که خواهرت میدیده ، میدیده، میدیده، میدیده رو نیزه ها سر بریده ، بریده، بریده، بریده سرنیزه تنت را به مصاف آمد بوی کوچه و تیغ و غلاف آمد ای قبلگه کعبه یا ثارالله خنجر گردنت را به طواف آورد میگن که خواهرت میدیده ، میدیده، میدیده، میدیده رو نیزه ها سر بریده ، بریده، بریده، بریده، بریده ناموسِ خدا بی معجر کی دیده شاهی در قتلگه مضطر کی دیده نمازم بر او اقتدا شد اما امام جماعتِ بی سر کی دیده گرگهایِ تشنه سیراب شدن شدن خونشو خوردن ، واویلا، واویلا، واویلا حسینو غریب گیر آوردن ، واویلا، واویلا، واویلا میگن که خواهرت میدیده ، میدیده، میدیده، میدیده رو نیزه ها سر بریده ، بریده، بریده، بریده