عزا عزای گوداله، عجِّل فرج اباصالح...

عزا عزای گوداله، عجِّل فرج اباصالح...

[ کربلایی نریمان پناهی ]
عزا عزای گوداله، عجِّل فرج اباصالح...

چقدر تو سینه غم داری
هنوز غریب و بی‌یاری
الان هزار و چند ساله 
برا حسین عزاداری 

فدای اون شال سیاهت
با روضه‌های قتلگاهت
گریه‌‌م می‌گیره، گریه‌‌م می‌گیره 

جدّت رو تشنه سر بریدن
چقدر به خاک و خون کشیدن
عالَم بمیره، عالم بمیره

عزا عزای گوداله، عجِّل فرج اباصالح...

همیشه اشکِ تو جاری 
براش همیشه غمباری
هزار و نهصد و پنجاه
زخم و جراحتِ کاری

از گریه‌های روز و شب‌هاش 
برای عمّه‌جانِ سادات 
گریه‌‌م می‌گیره، گریه‌‌م می‌گیره

محاله تو هیئت نباشی
صورتتون رو می‌خراشی
عالَم بمیره، عالم بمیره 

عزا عزای گوداله، عجِّل فرج اباصالح...
****
عمو حسین، عمو حسین...

گفته بودی تو مدینه به همه
قاسمم مثل علی‌اکبرمه

چی شده قاسم باید داماد بشه؟
اما اکبر عازم میدان بشه؟

عمو حسین،‌ عمو‌ حسین...

عزیزِ جونِ من قاسم،‌ امانتِ حسن قاسم...

گریه برات شده کارم
کار دو چشم خونبارم
فقط خدا می‌دونه من
چقدر تو سینه غم دارم

فدای آهِ سینه‌سوزت
چقدر وخیمه حال و روزت
گریه‌‌م می‌گیره، گریه‌‌م می‌گیره

بارونیه چشای پُر ابر 
خدا به مادرت بده صبر
تا که نَمیره، تا که نَمیره 

عزیزِ جونِ من قاسم،‌ امانتِ حسن قاسم...

چه لحظه‌های غمباری
خون از لبت شده جاری
ازم کمک می‌خوای امّا
برنمیاد ازم کاری 

شکسته سینه‌‌ت ای عزیزم 
چه‌طور برا تو اشک نریزم؟
تو این دقایق، تو این دقایق

خون لخته بسته رو تن تو
سرخه تموم بدنِ تو 
مثل شقایق، مثل شقایق 

عزیزِ جونِ من قاسم،‌ امانتِ حسن قاسم...

دستاتو هِی تکون میدی
دردو بهم نشون میدی
پا می‌کِشی روی خاکا 
ذرّه به ذرّه جون میدی

طعم مصیبتو چشیدی
ای قاسمم چه قد کشیدی
دردت به جونم، دردت به جونم

فدای قامت رشیدت 
چه خوب که مادرت ندیدت
ای نوجوونم، ای نوجوونم

عزیزِ جونِ من قاسم،‌ امانتِ حسن قاسم...

نظرات