عجب دلداده‌ای عجب آزاده‌ای

عجب دلداده‌ای عجب آزاده‌ای

[ میثم مطیعی ]
(عجب دلداده‌ای، عجب آزاده‌ای)۲
(عجب حال مناجاتی، عجب سجّاده‌ای)۲

خون و خاک و قتلگاه و یک امامِ بی سپاه و یا غیاث المستغیثین
بی سلاح و بی گناه و زیر خنجر بی پناه و یا غیاث المستغیثین

(ای تشنه لب کربلا حسین
(اینگونه مزن دست و پا حسین)۲)۲

((چه حس غربتی، چه عرض حاجتی)۲
(خدا تا قتلگاه آمد عجب هم صحبتی)۲)۲

(مقتلش از خون لبالب، روی لب‌ها ذکر یا ربّ، یا غیاث المستغیثین)۲
زیر دست و پای مرکّب، پیکری شد نا مرتّب، یا غیاث المستغیثین 

(ای همسفر نیزه‌ها حسین
(ای بی کفنِ نینوا حسین)۲)۲

نظرات