عبد ضعیف تاب قهر و تشر ندارد

عبد ضعیف تاب قهر و تشر ندارد

[ سیدرضا نریمانی ]
عبد ضعیف تابِ، قهر و تَشَر ندارد 
جز آستان ربّش، جائی دگر ندارد 

بنده رسیده اما، با کوله‌بار خالی 
نزد رئوس الأشهاد، جز چشم تر ندارد

بیچاره‌تر کسی از، این تحبسُ الدعا نیست 
درد است که دعایم، دیگر اثر ندارد 

لطفی مرا کشانده، بر آستانِ توبه 
این لطف از کجا بود، روحم خبر ندارد

حُسن توکلم بر، دستِ دعای زهراست 
گرچه محبّی از من، آلوده‌تر ندارد 

خیر و صلاح طفلِ، خورده زمین خود را 
هرگز شبیه مادر، کس در نظر ندارد 

شب‌زنده‌دار بودن، کار علی و زهراست 
جز اعتقاد به عشقش، عاشق هنر ندارد

آقایی علی را، هر سائلی چشیده
او از گناهکاران، هم‌ چشم برندارد

راه نجات یعنی، کرببلا زیارت
قلبم جز آن حوالی، شوق سفر ندارد
 
فیض سحر تمام است، با گریه بر حُسینت
بی فیض ذکر روضه، فیضی سحر ندارد 

زهرا رسیده نزد، جسم حسینش اما 
جسم عزیز زهرا، ای‌وای سر ندارد 

ریان ابن الشبیب، آبُ واسِه حبیب دیر آوردن
ریان ابن الشبیب، جد ما رو  غریب گیر آوردن
تو شیب گودال، سرازیر شد حسین پیر شد
آخ تَهِ گودال، زمین‌گیر شد حسین پیر شد

(حسین جان) تکرار
بُنَیَّ ...

نظرات