شلوغه قتلگاه صدا به صدا نمیرسه

شلوغه قتلگاه صدا به صدا نمیرسه

[ مهدی اکبری ]
شلوغه قتلگاه 
صدا به صدا نمی‌رسه

تو اون شلوغیا یکی 
به دادت چرا نمیرسه؟

سرت رو بردند 
روی نیزه‌ها چرا تنت رو بردند؟

(کفن نداری
چرا یادگار مادرت رو بردن؟)۲

بد تا کردن
راه حلقومتو با یه کهنه خنجر وا کردن

بد تا کردن
واسه سَر بریدنت تو قتلگاه دعوا کردن

بد تا کردن
تو رو با نیزه زدن، خون به دل زهرا کردن

بد تا کردن
(چه جنایتی تو قتلگاه تو بر پا کردن)۲

مظلوم، مظلوم، مظلوم ای حسین جان...

از اون‌طرف یه مادری 
تو مقتل گریه‌کنان میاد

از اونطرف برای غارت 
پیکرت سنان میاد

قرار زینب
نیزه‌ها رو می‌بینی کنار زینب؟

بلند شو داداش 
جز تو مَحرمی دیگه نداره زینب

(قلبم خونه 
مادرم بُنَیَّ میگه نوحه‌ واست می‌خونه

قلبم خونه
یه نفر داره میاد با پا تو رو برگردونه

قلبم خونه
داره نیزشو سنان تو دهنت می‌چرخونه)۲

قلبم خونه
عصبانیت حرمله منو می‌ترسونه

مظلوم، مظلوم، مظلوم ای حسین جان...

بگو چکار کنم که شمر 
موی تو رو رها کنه

خدا نیاره که بخواد 
سرو از تن جدا کنه

چه قتلگاهی 
دیگه واسه خواهرت نمونده راهی

همش می‌افتم 
روی خاکا هی چشام میره سیاهی

سَر می‌برّن
اولش سنگ میزنن سَرت رو آخر می‌برّن

سَر می‌برّن 
سَرت رو تو قتلگاه به پیش مادر می‌برّن

سَر می‌برّن
رگ حنجرت رو با یه کهنه خنجر می‌برّن

سر می‌برّن
وقتشون تنگه و با شدت بیشتر می‌برّن

یکی سرت رو از قفا  
برید قلب مادرت گرفت

شمر کارش تموم شد و 
سرت رو روبرو حرم گرفت

غریب گودال
مادرم خورده زمین تو شیب گودال

نمی‌تونم من
بیام اونجا پر نانجیب گودال

موندی تنها
چه بلایی سرم اومده تو این خون ریختن‌ها

موندی تنها
زیر تیغ و نیزه‌ها بودی همش فکر ماها

موندی تنها
چه بلایی سرم اومده تو این خون ریختن‌ها

موندی تنها
زیر تیغ و نیزه‌ها بودی همش فکر زن‌ها

موندی تنها
دارن اطراف حرم با خنده میرن دشمن‌ها

موندی تنها 
بمیرم برا رباب خسته شد از خندیدن‌ها

مظلوم، مظلوم، مظلوم ای حسین جان...

ته گودال خواهری افتاد
ای بمیرم که مادری افتاد

زنده زنده حسین را کشتند
به نفس‌های آخری افتاد

وسط هلهله به روی تنش
چکمه‌ها روی پیکری افتاد

هر کسی نیزه‌ای زد و در رفت
نیزه‌اش دست دیگری افتاد

خنجری کند کار خود را کرد
از کف شمر خنجری افتاد

آن وجود مقدس و معصوم
گیر از شمر بدتری افتاد

جلوی چشم خولی و اَخنَس
در شلوغی عجب سری افتاد

(خواهرش را زدند تا می‌خورد)۲
خواهرش فکر معجری افتاد

اینطرف زیر دست و پا جان دار
آنطرف دید دختری افتاد

وای حسین تشنه لب...

شلوغه قتلگاه تو
صدا به صدا نمی‌رسه

تو اون شلوغیا یکی 
به دادت چرا نمیرسه؟

سَرت رو بردند 
روی نیزه‌ها چرا سَرت رو بردند؟

کفن نداری
چرا یادگار مادرت رو بردن؟

بد تا کردن
راه حلقومتو با یه کهنه خنجر وا کردن

بد تا کردن
واسه سَر بریدنت تو قتلگاه دعوا کردن

بد تا کردن
تو رو با نیزه زدن، خون به دل زهرا کردن

بد تا کردن
چه جنایتی تو قتلگاه تو بر پا کردن

قلبم خونه 
مادرم بُنَیَّ میگه نوحه‌ واست می‌خونه

قلبم خونه
یه نفر داره میاد با پا تو رو برگردونه

قلبم خونه
داره نیزشو سنان تو دهنت می‌چرخونه

قلبم خونه
عصبانیت حرمله منو می‌ترسونه
قلبم خونه
****
(تا خود حشر بر سنان لعنت)۲
(که فرو کرد نیزه در دهنش)۲

پیرمردان ناتوان حتی
با عصا می‌زدند بر بدنش

وای حسین تشنه لب...

نظرات