شب یلدای

شب یلدای

[ ابوالفضل قمی ]
شب یلدای قبل از صبح دیدار
شبی که هر کس خلوت کرده با یار

با چشم دل گفتم برم ببینم
همچین شبی چه می‌کنه علمدار؟

دیدم که غم ازش توون گرفته
بمیرم پهلوون عزا گرفته

نشسته صیقل می‌ده شمشیرش رو
آروم با شمشیرش زبون گرفته

(یادگار بابا حیدر، ای شمشیرم)۲
منم و تو با یه لشکر، ای شمشیرم

تا که فردا بشه محشر، ای شمشیرم
بکشی جان بزنی سر، ای شمشیرم

نشی شرمم پیش مادر، ای شمشیرم
شنیدم خیمه‌ی دلبر، ای شمشیرم

حرف خواهر با برادر، ای شمشیرم
حرف حنجر بود و معجر، ای شمشیرم

(ابوفاضل، ابوفاضل، یا اباالفضل)۲

نظرات