شب غمم سر نشد که نشد

شب غمم سر نشد که نشد

[ حاج محمود کریمی ]
شب غمم سر نشد که نشد
حال تو بهتر نشد که نشد

کاش می‌شد شفا بگیری
ولی آخر نشد که نشد

اشکای طفلای معصومتو ببین
حال این شوهر مظلومتو ببین

امیدم نذار اینا نا امید بشن
زهرا جان نذار غریب‌تر بشم از این

شب آخر دعا پای بستر توعه
شب غربت منه، شب آخر توعه

کار من آسون نشد که نشد
درد تو درمون نشد که نشد

درداتو به من نگفتی
ولی پنهون نشد که نشد

می‌بینم آماده پر کشیدنی
می‌دونم تو فکر تنهایی منی

زهرا جان سه ماهه که توی بستری
تو بستر ولی هنوز فکر محسنی

تو که از پیشم بری، میری پیش محسنت
بگو من چیکار کنم، با غم نبودنت

تموم این اشکا نشد که نشد
دیگه چشات وا نشد که نشد

خنده از لب تو رفت و
دیگه پیدا نشد که نشد

امشب که دادی پیرهن حسین
گفتی که با هم می‌ریم دیدن حسین

اون‌جا که میون گودال غرق خون
وقتی که نفس نفس می‌زنه حسین

تو می‌خونی روضه‌ی دم آخر حسین
شده گریه‌هات برا تن بی‌سر حسین

وای مادر حسین(۲)

با یک نفس تمام جهنم شود بهشت
گویند اگر جهنمیان یک صدا حسین

در زلف چون کمندش، ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بی‌جرم و بی‌جنایت

هر که دارد هوس کرب‌وبلا بسم الله
هر که دارد سر همراهی ما بسم الله

نظرات