شاهِ شاهان شاه ابالفضل خَمِ اَبروت، ترهی موت برده عقل و هوشِ مَستان طرحِ چشمات بینظیره بیسبب نیست شدی نافِضُ البصیره بوسف مصر با تَحیر میگه جونم به تو ای نازم به غیرت و جَبَروت و وفایِ تو