سیّد رویایی، حسن جانم دَم مسیحایی، حسن جانم معجزهآسایی، حسن جانم پذیرایی کردی از شامیا شدی همسفرهی جذامیا که انگار نه انگار امامیا، حسن بالاتر از همهی عَلما عَلمت پیش خدا خیلی معتبره قَسمت به گدا بخشیدی زندگیتو سه دفعه کَرمو بازی گرفتی تو با کَرمت فاتح میدانی، حسن جانم حملهی طوفانی، حسن جانم تو شیر غُرّانی، حسن جانم عجب صحنهی ماندگاری بود جمل ضربهات اینقدر که کاری بود که انگار نه انگار سواری بود، حسن وقتی میره سوی معرکه با عجله معنی واقعی کلمهی یَله جلوهی کربُبَلائیه شیر جمل خالق جملهی احلی مِن العسل