سکوتم از رضا نیست، دوری کار ما نیست

سکوتم از رضا نیست، دوری کار ما نیست

[ حسین ستوده ]
سکوتم از رضا نیست، دوری کار ما نیست
اگه میشه تا حرمت منو ببر
توو حرم مگه جا نیست؟ یا جای بدا نیست؟
با یه نگاه شبیه حرّ منو بخر

ضرر کن حسین، با عمر کم و حال بد من یه‌جوری سر کن حسین
می‌میرم ولی یه قبر خالی داشتی توو حرم منو خبر کن حسین

آرزوم همینه بی کفن بمیرم
کربلات وطن بوده و توو وطن بمیرم
یا اگه نمیشه خب بذاری آقا
توو روضه و مشغول نفس زدن بمیرم 

ای جانم حسین جان
ای جانم حسین جانم حسین، جانم حسین جان

دلمو بی‌قراری، اشک و گریه زاری
نیمه شبا امونمو برید حسین
مگه دوستم نداری؟ کن برام یه کاری
که جون من دیگه به لب رسید حسین

نجاتم بده
منم مرده‌ی بی جون و با تربتت حیاتم بده
ببین اشکمو
بجای گریه‌هام زیارت کرب‌وبلاتم بده

هیئتم نشد توو خونه گریه کردم
یادته خودت چقدر شبونه گریه کردم
مرد بودم و امّا با همه‌ غرورم
مثل یه جوون مرده زنونه گریه کردم
*****
زنونه گریه می‌کنم
توی هیئتم نشد توو خونه گریه می‌کنم

نظرات