سهم ما را مرتضی با دیده‌ی تر می‌دهد

سهم ما را مرتضی با دیده‌ی تر می‌دهد

[ حاج منصور ارضی ]
سهم ما را مرتضی با دیده‌ی تر می‌دهد
گریه می‌گیرد به جایش آب کوثر می‌دهد

کار و بارِ محشر ما را سفارش می‌کند
نامه‌ی ما را که زهرا دستِ حیدر می‌دهد

ما کجا و دَخل و خرج روضه‌های تو حسین
خرج پخت شام هیئت را پیمبر می‌دهد 

خوش به حالِ هر که یک درهم شریک کار شد
سود این بازار را زهرای اطهر می‌دهد

ما بدهکاریم، خیلی هم بدهکار توایم 
امنیت را بر سرِ ما سایه‌ی سر می‌دهد

جای دیگر در زدن جز در‌به‌در بودن نبود
خیرِ خوبی را خدا تنها از این در می‌دهد

دامن ما را به جای دست‌ها پُر می‌کند
کار ما را که حواله به برادر می‌دهد

می‌شود از دور دیدش، از همه بالاتر است 
پرچمش را که به دستِ این دلاور می‌دهد 

دست‌هایش سرِ راهِ حسین انداخته
دست‌هایی که شفاعت را به محشر می‌دهد

تکیه‌گاه شانه‌ی زینب زمین افتاده است
این خبر را که دَمِ خیمه به خواهر می‌دهد

پیکرت را از دو پهلو نیزه‌داران ریختند
پیکرت بوی در و دیوارِ مادر می‌دهد
* * * *
آن یلی که ماه را در حسرت چشمش گذاشت 
قامتش با قامتِ شش‌ساله‌ها فرقی نداشت

کوهِ غیرت را غمِ شرمندگی بی‌تاب کرد 
مشکِ پاره ساقیِ اهل حرم را آب کرد

علقمه شد مسجد کوفه، دو حیدر را زدند
یک عمود آهنین را ابنِ ملجم‌ها زدند

دست داد و دست‌گیری کردنش آغاز شد
باب حاجات باز شد تا فرقِ سقّا باز شد

نیزه‌ها راه نفس در سینه را سَد می‌کند 
چکمه‌ها روی تن او رفت و آمد می‌کند 

فاطمه چادر به روی پلک بسته می‌کشد
زحمتِ بی‌دست را پهلو شکسته می‌کشد

وضع این بدن آقای ما را پیر کرد 
گرزِ سنگین بود، شکل صورتش تغییر کرد 

دور پیرِ خیمه‌ها را بد دهن‌ پُر می‌کند
انکسار شاه را لشکر تمسخر می‌کند

بعد سقّا نوبت بی‌رحمی و جنجال‌هاست
وقت ذبح شاه عطشان در تهِ گودال‌هاست

کهنه یپراهن دلیل کشمکش‌ها می‌شود
پای نامحرم میان خیمه‌ها وا می‌شود

نظرات