سنج و شیپور و دمام دمادم بزنید

سنج و شیپور و دمام دمادم بزنید

[ محمدحسین پویانفر ]
سنج و شیپور و دمام دمادم بزنید
سردرِ خانه‌ی خود بیرق و پرچم بزنید
این خبر را همه جا در همه عالم بزنید
همه چاووش‌زنان بانگ مُحرّم بزنید

بهتر از گریه چه خیرالعملی می‌آید
آی مردم مَردی از نسل حسین ابن علی می‌آید

تَه این حادثه‌ها، آخر این جریان‌ها
وسط معرکه‌ها، اوج همین طوفان‌ها
ناگهان می‌رسد از راه امام جان‌ها
فاتح واقعیِ تک تک این میدان‌ها

دیر یا زود به والله ولی می‌آید
مردی از نسل حسین ابن علی می‌آید
****
من از لبت شنیدم تا اسم کربلا را
دادم دست و روحم درد و غم و بلا را

مانند تو زِ من هم پوشیده نیست اسرار
می‌بینم ابتدا را، می‌خوانم انتها را

روز دَه مُحرّم روز قرارتان بود
تو زود آمدی تا راضی کنی خدا را

گفتند میهمانید امّا چه میهمانی
فعلا که تا به امروز با ما نشد مدارا

در ابتدا که یا ربّ مهمان نیزه‌هاییم
ختم به خیر فرما پایان ماجرا را

این‌ها که راه ما را در کربلا گرفتند
دیروز در مدینه بستند راه ما را

من عهد بسته‌ام با مادر که با تو باشم
بفرستشان مدینه زن‌ها و بچّه‌ها را

ای کاش قبل از آن‌که خیمه به پا نمایی
می‌کَندی ای برادر در دشت قبر ما را

لب تر کنی عزیزم سر می‌دهم به جایت
تغییر می‌دهم من تقدیر را قضا را

تا قتلگاه از تلّ من راه می‌گشایم
خواهند دید این‌جا موسای بی‌عصا را

بر دوش تو شهادت، بر دوش من اسارت
بسپار دست زینب اولاد مصطفی را

صد قطعه از تنِ تو در چشم زینب آمد
وقتی نگاه کردم هر جای نینوا را

ای کاش بین گودال عصر دهم عزیزم
حداقل ندزدند از پیکرت عبا را

حق دارم ای برادر دلواپس تو باشم
آورده کوفه با خود خولی بی‌حیا را

نظرات