سلام من بر ساحت مقدس قمر بنیهاشم میگیره آخر جونمو غربت قمربنیهاشم زآن كه شدم من ساخته با تربت قمر بنیهاشم تا آخر عمر میكِشم ،منّت قمر بنیهاشم به تو شدم پناهنده، ز شرم بدی میشم آواره اگه یه شب راهم ندی من ازت دست برنمیدارم بخدا اُمُّ البَنین تا بهم نگه وَلَدی (فاطمیم فاطمیم قمر بنیهاشمیم)۴