سلام ای سواره‌ها سلام ای پیاده‌ها

سلام ای سواره‌ها سلام ای پیاده‌ها

[ حاج مجتبی روشن روان ]
سلام ای سواره‌ها، سلام ای پیاده‌ها
سلام ای عمودها، موکب بین جاده‌ها

سلام ای ارادت دهاتیان و ساده‌ها
سلام بی امان ما به استان اربعین
درود بیکران ما به زائران اربعین

خاک تگر به دیده و خار اگر به پا روَد
خوش است حال زایری که سوی کربلا رود
چونان شهید هر قدر به دیدن خدا رود

بوی بهشت میوزد ز کربلای تو حسین 
می‌شنوند زایران فقط صدای تو حسین

توشه‌ی راه زایران چیست غم حسین جان
نیست به دوشهایشان جز علم حسین جان
زمزمه‌ی لبانشان فقط دم حسین جان

به هر کجا که زایران قصد مقام می‌کنند
ملایکه به خاک ان سرا سلام می‌کنند

حسین من خسین من حسین من...

دور حرم دویده‌ام صفا و مروه دیده‌ام
هیچ کجا برای من کرببلا نمی‌شود

در این مسیر زایران به اذن مادر حسین
قدم زدند هر قدم به یاد خواهر حسین
سینه زدند یک به یک به یاد پیکر حسین

قبیله‌ای که توشه‌اش پر از شکسته بالی است
به کربلا روان ولی جای سه ساله خالی است

بعد هزار سال هم جوش و خروش میرسد
صدای زنگ اشتران باز به گوش میرسد
قبیله‌ات حسین جان سیاه پوش میرسد

عزا عزاست باز هم هیئت و دسته آمده 
بلند شو حسین من زینب خسته آمده 

سفر به سر رسیده و وقت خطر گذشته است
خواهر سنگ خورده‌ات به شِکوه درگذشته است
بزم شراب دیده را آب ز سر گذشته است

من از تمام پنج تن ببین پر از نشانه‌ام
به یاد زخم‌های تو، کبود تازیانه‌ام
پاره جگر شدی تو از داغ علی‌اکبرت
خون به جگر شدیم با داغ علی‌اصغرت
پشت حرم شکست با رفتن آب‌آورت

کنار نحر علقمه عجب غمی درست شد
شکست قامت تو و عمود خیمه سست شد

عزم وصال کردی و بهر وداع آمدم 
بوسه به حنجرت زدم، کاش ولی نمی‌زدم

نشست روی سینه‌ات، شمر لعین و دم به دم
کشاند روی حنجرت خنجر و ناامید شد

گفت ببُرم از قفا برید و شد
نیزه نشین شدی و ما اسیر دست قافله
روح تو رفت عرش و ما کنار شمر و حرمله
شهر شهر دورمان خصم تو کرد هلهله

کجا نرفت دخترت چه‌ها نذید خواهرت
چون زدند بر لبت سنگ زدند بر سرت

نظرات