سر چشمهی فیض حیِ سرمد آمد آیینهی نورِ حُسن احمد آمد تبریک به ثامنُ الحُجَج باید گفت چارم علیِ آل محمد آمد ***** در نیمهی ماه، ماهِ نو پیدا شد تابید به هستیو جهانآرا شد آمد نوهی امامِ هشتم بهبه تبریک که فرزند رضا بابا شد ***** از عَرشِ خدا صوت مُنادی آمد گُلبانگِ سرود و شور و شادی آمد در جَنّتو عرشو فرشو هستی غوغاست بهبه بهبه، امام هادی آمد ***** پاینده اگر جلالِ قربانو غدیر تابیده وَگر جمالِ قربانو غدیر میلاد تو نازیم که در بین دو عید شد حلقهی اتصالِ قربانو غدیر ***** بالاتر از اینهاست لوایی که تو داری خورشید دمیده زِ عبایی که تو داری از بنده نوازیو عطایی که تو داری آقای جهان است گدایی که تو داری ما خاکِ بَخیلیم و شما ابر سخایی محبوب شده از کرمَت شغلِ گدایی چون جامه که بر قامت زیبا بنشیند مهرِ تو به دلهای مُصَّفا بنشیند هر کس به دلش مهر تو آقا بنشیند مِهرش به دل حضرت زهرا بنشیند لطف خود زهراست که ما اهل یقینیم آن روز دعا کرده که امروز چنینیم تو آینهداری و کلام تو گُهربار در وصفِ تو ماندند چه اشعار و چه گفتار حَقا که زلالی و نجیبی و نَسَبدار بر شیر ندارد اثری زوزهی کفتار در عالم از این نکته هزاران اثر اُفتاد با آلِ علی هرکه دَر اُفتاد وَر اُفتاد بیراهه نرفتیم اگر هادیِ ما اوست ذکر وَلیُ الله همان جلوهی یاهوست چون شیشهی عِطری که به یک واسطه خوشبوست در چَنتهی ما نیست بجز مَرحِمت دوست اَلعَبدُ و ما فی یَدِه کانَ لِمولاه از برکتِ خورشید کُنَد جلوهگری ماه تو هادیِ مایی و جهان بی تو سَراب است اوصافِ تو در آیهی تطهیرِ کتاب است تو عشقِ مُدامی و دَمَت مستیِ ناب است جای ولیُ الله کجا بزم شراب است یک آیه بخوان آتشِ کُفرَش به یَم اُفتد یک شعر بگو کاخ و سَرایش به هم اُفتد گفتند شراب و دلت ای ماه کجا رفت از مجلس بغداد سوی شام بلا رفت لب پاره شد و نالهی زینب به هوا رفت خون از لبِ شه، روح ز جانِ اُسَرا رفت شد مجلسِ اَغیار همان بزم خرابه وقتی که سَر اُفتاد به دامانِ ربابه شاعر: سیدعلی رکن الدین ***** هرگز از رونق بازارِ غمت کم نشود بگذارید فقط ماه مُحرم برسد دستمان از همه کوتاه که شد میگوییم دستمان کاش به حاشیهی پرچم برسد آنقدر فاطمه در روز جزا نوحه کند که بعید است به پیغمبراکرم برسد ته گودال هم انگار که فکر همهای به یکی سر، به یکی حلقهی خاتم برسد *****